پیام آذری

آخرين مطالب

بازتاب تاریخ و فرهنگ ایران در شاهکارهای عثمان مختاری مقالات

بازتاب تاریخ و فرهنگ ایران در شاهکارهای عثمان مختاری
  بزرگنمايي:

پیام آذری - عثمان مختاری غزنوی تأثیر عثمان مختاری بر ادبیات فارسی عثمان مختاری، شاعر برجسته‌ای در ادبیات فارسی بوده است. در این مقاله از بیتوته به بررسی زندگی و آثار او پرداخته‌ایم. عثمان مختاری کیست؟ حکیم ابوعمر بهاءالدین عثمان بن عمر مختاری غزنوی، یکی از شاعران و حماسه‌سرایان معروف دوران پایانی سده پنجم و آغازین سده ششم هجری قمری بود. از زندگی او، تنها اطلاعات محدودی در دست است. بیوگرافی عثمان مختاری بیوگرافی عثمان مختاری تاریخ تولد او بین سال‌های 457–69 میلادی بوده و تاریخ درگذشتش بین سال‌های 512–548 میلادی ذکر شده است. مختاری در اشعار مختلفی از جمله غزل، قصیده، رباعی، قطعه، و مثنوی مهارت داشته است، اما به ویژه به قصیده‌سرایی و مثنوی‌گویی مشهور است. اشعار و آثار او شامل تعریف از چندین شاه و فرمانروای دورانش نیز هستند. از جمله آثار معروف او، می‌توان به "شهریارنامه" و "هنرنامه یمینی" اشاره کرد که به عنوان بخش مهمی از ارث ادبی او محسوب می‌شوند. بسیاری از آثار او به زبان فارسی وجود دارند و برخی از آن‌ها تا امروزه باقی مانده‌اند. انتساب "شهریارنامه" به عثمان مختاری مورد تردید است و برخی آن را به شاعری هم‌نام با گرایشات شیعه نیز ارتباط داده‌اند. شاعر حماسه‌سرای گزیده ای از اشعار شهریارنامه عثمان مختاری کس از پاسبانان نه آگاه بود جهان جوی خفته به خرگاه بود نهفته به خرگه درآمد چو مار نیامد بر نامور شهریار سرش گفت بردارم از یال ،من برم هدیه نزدیک هیتال، من چو آمد به نزدیک تخت آن سیاه که بیدار شد پهلوان سپاه سیاهی بد استاده در پیش تخت سیه تر ز روز نگون گشته بخت یکی دشنه در دست آن بدسکال چو در دست زنگی گردون هلال برآمد ز جا نامدار سپاه بیازید و بگرفت دست سیاه برافروخت روی سیاه از شتاب چو انگشت کز آتش آید بتاب دگر پهلوان گفت کای دیوچهر که بخت از تو امشب بریدست مهر چه مردی و اینجا چه کار آمدی که در خیمه پنهان چو مار آمدی سیه گفت ای از تو روشن روان بود دور چشم بد از پهلوان نگهبان این قلعه ازبن منم همه ساله بارای اهریمنم بدان آمدم تا سری زین سپاه ببرم برم نزد هیتال شاه ولیکن چو بخت از کسی گشت دور بپای خود آید روان سوی گور بیفکند خنجر ز چنگ آن زمان بگفتا ببندم هم اندر زمان جهانجوی بربست دست سیاه برون شد ز خرگه چو از ابر ماه خروشید بر پاسبانان چو نای سرآسیمه جستند یکسر ز جای بگفتا ز گفتار بستید لب چنین خواب کردید در تیره شب به گله درون گرگ و چوپان به خواب شب تیره نه تابش آفتاب خردمند زد بر یکی داستان نیوش ار تورا هست روشن روان به جائی که دشمن بود خواب یاد مکن ور کنی سر دهی خود بباد بدیشان نمود آن سیاه دراز که بگرفته بد آن یل سرفراز پس آگاهی ازاین بارژنگ شد برآشفت و از روی اورنگ شد سراسیمه آمد بکردار مست بدید آنکه بسته سیه را دو دست بدان پاسبانان برآورد خشم بدیشان بگرداند از کینه چشم همی خواست کردن سیه را تباه چنین گفت با نامدار سپاه مرا گر بدارید در زیر بند برآنم که باشد یکی سودمند به جائی ازین پس بکار آیمت بکاریکه باید بیارایمت بدو گفت شاه ای سیاه حسود در قلعه بر من بباید گشود سپاری بمن گرد دزمال را همان گنج اسباب هیتال را به یزدان که چون دست بندم ورا سپارم همه ملک و بخشم ترا چنین پاسخ آورد با شاه غاس همی از تو در دل مرا صد هراس سپارم بتو گنج دزمال را بیارم سر شاه هیتال را به پیمان یکی خاطرم شاد کن مرا در سراندیب داماد کن ببخشی بمن دخت هیتال را بگیری چو زو تخت و کوپال را وزآن پس تو را کمترین چاکرم کمربسته پیش تو چون کهترم بدوگفت ارژنگ بخشیدمت مرآن دخت چون راستی دیدمت زمین بوسه زد پیش تخت بلند گشودند دست سیه را ز بند برفت و در قلعه را کرد باز بدانگه که خورشید شد سرفراز سپهدار شه را بدان قلعه برد همه مال هیتال شه را سپرد شهش داد از آن گنج بسیار مال رساندش بگردون گردنده بال دگر روز بر پیل بستند کوس شد از گرد پیلان جهان آبنوس طلایه به پیش سپه برد نیو ز پیلان جهان پر ز جوش و غریو پس لشکرش گرد هیتال داشت که در کینه در چنگ کوپال داشت بقلب اندرون شاه ارژنگ بود صدای دف وناله چنگ بود برافراشته چتر هندی بسر همی گوش گردون شد از کوس کر زبس بانگ پیلان و آوای زنگ شد از چهره مهر گل رنگ رنگ سپهدار روشن شد اندر نهیب شد از پس سرافراز کرد از نشیب چه شد خور ازاین گنبد لاجورد ز پیش سپه خواست بانگ نبرد کنازنگ هیتال با ششهراز بیامد برآمد غوگیرودار چو از پیش برخاست بانگ غریو بجنبید از جا سپهدار نیو برآمد شب تیره آوای زنگ بدشت سراندیب برخاست سنگ شب تار و آوای روئینه خم بتن زهره شید گردیده گم کنازنگ غرید مانند دیو گرفته ره گرد فرخنده نیو برآویختند آندو سرکش بهم یکی خشم و کین و یکی خود دژم دو هندی بکردار دو نره دیو کنازنگ و دیگر سرافراز نیو سخن پایانی مقاله درباره ی عثمان مختاری عثمان مختاری غزنوی گرچه در گذر زمان با ابهام‌هایی روبرو شده است، اما او همچنان در آسمان شعر حماسی ایران می‌درخشد. سروده های او، به ویژه شهریارنامه و هنرنامه یمینی ، نشان از تبحر و استعداد فراوان در عرصه‌ی سخن دارد. با بررسی و پژوهش بر آثار عثمان مختاری می‌توان گامی در جهت شناخت هر چه بیشتر میراث ادبی گرانبهای ایران زمین باشد. بخش فرهنگ و هنر بیتوته

عثمان مختاری غزنوی
تأثیر عثمان مختاری بر ادبیات فارسی
عثمان مختاری، شاعر برجسته‌ای در ادبیات فارسی بوده است. در این مقاله از
بیتوته به بررسی زندگی و آثار او پرداخته‌ایم.
عثمان مختاری کیست؟
حکیم ابوعمر بهاءالدین عثمان بن عمر مختاری غزنوی، یکی از شاعران و حماسه‌سرایان معروف دوران پایانی سده پنجم و آغازین سده ششم هجری قمری بود. از زندگی او، تنها اطلاعات محدودی در دست است.

پیام آذری

بیوگرافی عثمان مختاری
بیوگرافی عثمان مختاری
تاریخ تولد او بین سال‌های 457–69 میلادی بوده و تاریخ درگذشتش بین سال‌های 512–548 میلادی ذکر شده است. مختاری در اشعار مختلفی از جمله غزل، قصیده، رباعی، قطعه، و مثنوی مهارت داشته است، اما به ویژه به قصیده‌سرایی و مثنوی‌گویی مشهور است. اشعار و آثار او شامل تعریف از چندین شاه و فرمانروای دورانش نیز هستند. از جمله آثار معروف او، می‌توان به "شهریارنامه" و "هنرنامه یمینی" اشاره کرد که به عنوان بخش مهمی از ارث ادبی او محسوب می‌شوند. بسیاری از آثار او به زبان فارسی وجود دارند و برخی از آن‌ها تا امروزه باقی مانده‌اند. انتساب "شهریارنامه" به عثمان مختاری مورد تردید است و برخی آن را به شاعری هم‌نام با گرایشات شیعه نیز ارتباط داده‌اند.

پیام آذری

شاعر حماسه‌سرای
گزیده ای از اشعار شهریارنامه عثمان مختاری
کس از پاسبانان نه آگاه بود
جهان جوی خفته به خرگاه بود
نهفته به خرگه درآمد چو مار
نیامد بر نامور شهریار
سرش گفت بردارم از یال ،من
برم هدیه نزدیک هیتال، من
چو آمد به نزدیک تخت آن سیاه
که بیدار شد پهلوان سپاه
سیاهی بد استاده در پیش تخت
سیه تر ز روز نگون گشته بخت
یکی دشنه در دست آن بدسکال
چو در دست زنگی گردون هلال
برآمد ز جا نامدار سپاه
بیازید و بگرفت دست سیاه
برافروخت روی سیاه از شتاب
چو انگشت کز آتش آید بتاب
دگر پهلوان گفت کای دیوچهر
که بخت از تو امشب بریدست مهر
چه مردی و اینجا چه کار آمدی
که در خیمه پنهان چو مار آمدی
سیه گفت ای از تو روشن روان
بود دور چشم بد از پهلوان
نگهبان این قلعه ازبن منم
همه ساله بارای اهریمنم
بدان آمدم تا سری زین سپاه
ببرم برم نزد هیتال شاه
ولیکن چو بخت از کسی گشت دور
بپای خود آید روان سوی گور
بیفکند خنجر ز چنگ آن زمان
بگفتا ببندم هم اندر زمان
جهانجوی بربست دست سیاه
برون شد ز خرگه چو از ابر ماه
خروشید بر پاسبانان چو نای
سرآسیمه جستند یکسر ز جای
بگفتا ز گفتار بستید لب
چنین خواب کردید در تیره شب
به گله درون گرگ و چوپان به خواب
شب تیره نه تابش آفتاب
خردمند زد بر یکی داستان
نیوش ار تورا هست روشن روان
به جائی که دشمن بود خواب یاد
مکن ور کنی سر دهی خود بباد
بدیشان نمود آن سیاه دراز
که بگرفته بد آن یل سرفراز
پس آگاهی ازاین بارژنگ شد
برآشفت و از روی اورنگ شد
سراسیمه آمد بکردار مست
بدید آنکه بسته سیه را دو دست
بدان پاسبانان برآورد خشم
بدیشان بگرداند از کینه چشم
همی خواست کردن سیه را تباه
چنین گفت با نامدار سپاه
مرا گر بدارید در زیر بند
برآنم که باشد یکی سودمند
به جائی ازین پس بکار آیمت
بکاریکه باید بیارایمت
بدو گفت شاه ای سیاه حسود
در قلعه بر من بباید گشود
سپاری بمن گرد دزمال را
همان گنج اسباب هیتال را
به یزدان که چون دست بندم ورا
سپارم همه ملک و بخشم ترا
چنین پاسخ آورد با شاه غاس
همی از تو در دل مرا صد هراس
سپارم بتو گنج دزمال را
بیارم سر شاه هیتال را
به پیمان یکی خاطرم شاد کن
مرا در سراندیب داماد کن
ببخشی بمن دخت هیتال را
بگیری چو زو تخت و کوپال را
وزآن پس تو را کمترین چاکرم
کمربسته پیش تو چون کهترم
بدوگفت ارژنگ بخشیدمت
مرآن دخت چون راستی دیدمت
زمین بوسه زد پیش تخت بلند
گشودند دست سیه را ز بند
برفت و در قلعه را کرد باز
بدانگه که خورشید شد سرفراز
سپهدار شه را بدان قلعه برد
همه مال هیتال شه را سپرد
شهش داد از آن گنج بسیار مال
رساندش بگردون گردنده بال
دگر روز بر پیل بستند کوس
شد از گرد پیلان جهان آبنوس
طلایه به پیش سپه برد نیو
ز پیلان جهان پر ز جوش و غریو
پس لشکرش گرد هیتال داشت
که در کینه در چنگ کوپال داشت
بقلب اندرون شاه ارژنگ بود
صدای دف وناله چنگ بود
برافراشته چتر هندی بسر
همی گوش گردون شد از کوس کر
زبس بانگ پیلان و آوای زنگ
شد از چهره مهر گل رنگ رنگ
سپهدار روشن شد اندر نهیب
شد از پس سرافراز کرد از نشیب
چه شد خور ازاین گنبد لاجورد
ز پیش سپه خواست بانگ نبرد
کنازنگ هیتال با ششهراز
بیامد برآمد غوگیرودار
چو از پیش برخاست بانگ غریو
بجنبید از جا سپهدار نیو
برآمد شب تیره آوای زنگ
بدشت سراندیب برخاست سنگ
شب تار و آوای روئینه خم
بتن زهره شید گردیده گم
کنازنگ غرید مانند دیو
گرفته ره گرد فرخنده نیو
برآویختند آندو سرکش بهم
یکی خشم و کین و یکی خود دژم
دو هندی بکردار دو نره دیو
کنازنگ و دیگر سرافراز نیو
سخن پایانی مقاله درباره ی عثمان مختاری
عثمان مختاری غزنوی گرچه در گذر زمان با ابهام‌هایی روبرو شده است، اما او همچنان در آسمان شعر حماسی ایران می‌درخشد. سروده های او، به ویژه شهریارنامه و هنرنامه یمینی ، نشان از تبحر و استعداد فراوان در عرصه‌ی سخن دارد. با بررسی و پژوهش بر آثار عثمان مختاری می‌توان گامی در جهت شناخت هر چه بیشتر میراث ادبی گرانبهای ایران زمین باشد. 
بخش فرهنگ و هنر بیتوته

لینک کوتاه:
https://www.payameazari.ir/Fa/News/675758/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

تغییر چهره بازیگر نقش کودکی «سهراب» سریال از سرنوشت بعد 5 سال/ تصاویر

تغییر چهره «تینا وصال» سریال بچه مهندس بعد 4 سال/ تصاویر

تیپ و چهره «روناک» و «شیرین» سریال نون خ در پشت صحنه/ عکس

جاعل قراردادهای فروش زمین در اردبیل دستگیر شد

ارائه گزارش ده درصد طرح‌های تحقیقاتی خاتمه یافته دانشگاه علوم پزشکی اردبیل

افزایش 37 درصدی بارش‌های استان اردبیل

دستگیری جاعل و کلاهبردار حرفه‌ای در اردبیل

بازگشت معدن سیلیس ترسه بلاغ اشنویه به چرخه تولید

فارس میزبان جشنواره «سرو سرخ» شد

تراکتور چگونه در مسیر سقوط قرار گرفت/ «پول» عامل خوشبختی نشد!

آغاز ثبت ملی آثار موجود در موزه‌های شهرداری تبریز

تعیین قیمت نجومی برای واگذاری باشگاه تراکتور / چه کسی مالک قرمزهای تبریز می‌شود؟

پویش مشهد مهربان مصداقی از مشارکت مردمی در امور اجتماعی و الگویی برای سایر شهرهاست

تکلیف تراکتور با یحیی گل محمد مشخص شد

بازدید وزیر نفت از خط لوله انتقال فرآورده تبریز ـ ارومیه

رئیسی: روابط ایران و آذربایجان گسسته نخواهد شد/ کریدور ارس باید با اراده دو کشور ادامه یابد

مخابرات سومین شرکت توسعه اینترنت فیبرنوری در آذربایجان‌غربی / روستاها، 4G می‌شوند

رئیسی: کریدور ارس باید با اراده ایرانی و آذربایجانی اجرایی شود

هوشمندسازی 41 کیلومتر از مرزهای آذربایجان‌غربی

علی‌اف: دخالت کشور‌های بیگانه در مسائل منطقه‌ای ما قابل قبول نیست

مردم برای کاهش خسارت سیلاب احتمالی همراهی کنند

هشدار شیوع بیماری قارچی ریشه در آذربایجان غربی

تولد نوزاد عجول در آمبولانس اورژانس ارومیه

دعوت گلر ارومیه ای به اردوی تیم ملی فوتبال بانوان

توسعه فیبر نوری به طول نزدیک هزار کیلومتر در آذربایجان غربی

علی اف در ایران چه می‌کند؟

لزوم رفع موانع تولید و حمایت از بخش خصوصی

اجرای 42 طر ح ابنیه فنی در محورهای ارتباطی آذربایجان‌غربی

موج جدید بارش‌ ها، از این روز آغاز خواهد شد

گفتمان سازی جهاد تبیین در دانشگاه‌ها الگوسازی شود

احکام بدوی تتلو صادر شد/ هیچ فردی یا افرادی به عنوان شاکی خصوصی از او شکایت نکردند

تالاب «آق‌قلعه» نقده برای نخستین بار سرریز کرد

دوئل عشقی دو مرد بر سر زن صیغه‌ ای، قربانی گرفت

ماجرای جنایت وحشتناک مرد دوزنه در جاده

صدور هشدار هواشناسی سطح نارنجی در اردبیل

دستگاه‌ها برای پیشگیری از بروز خسارات ناشی از بارندگی اقدام کنند

اعلام دقیق هشدارهای هواشناسی به منظور پیشگیری از خسارات بارندگی

اعلام نرخ اقلام اساسی بازار سمنان در روز یکشنبه سی ام اردیبهشت

دستگیری سارقان خانه باغها و اماکن در خوی

بهره بردرای از سد «قیزقلعه سی» با حضور روسای جمهور ایران و آذربایجان/ پروژه ای که پل‌های دوستی را محکم‌تر می‌کند

ملاقات مردمی مدیرکل آموزش و پرورش آذربایجان‌غربی

بهادری جهرمی: افتتاح سد قیز قلعه‌سی در افزایش ظرفیت تولید برق و گردشگری مؤثر است

شهرداری ارومیه نسبت به تملک بناهای تاریخی اقدام کند

دیدار روسای جمهور ایران و آذربایجان در نقطه مرزی دو کشور

ارائه خدمات امدادی به بیش از 5800 نفر در سیل و آب‌گرفتگی طی یک هفته اخیر

کریدور ارس در 6 جبهه کاری با قوت در حال انجام است / برخی‌ها از همکاری ما خرسند نیستند و اهمیتی هم ندارد + فیلم

جزییات جدید درباره تعطیلی آخر هفته

زمان واریز یارانه نقدی اردیبهشت ماه

با کریمان کارها دشوار نیست

اردبیل با دمای 4 درجه، خنک‌ترین مرکز استان در کشور شد