پیام آذری

آخرين مطالب

افسانۀ کلاسیک قرن بیستم

پدرخوانده‌ها خوب می‌دانند بازی را چگونه ببرند مقالات

پدرخوانده‌ها خوب می‌دانند بازی را چگونه ببرند
  بزرگنمايي:

پیام آذری - پدرخوانده مانیفست قدرت است، راهنمای زندگی در هرجایی است که آدم‌ها مسحور قدرت و ثروت باشند. همچنان پس از پنجاه سال، کتاب‌هایی چاپ می‌شوند که احزاب سیاسی را با آن داستان تحلیل می‌کنند: تام هاگن نمایندۀ کسانی است که معتقدند هیچ‌کس حریف نظم سنتی نمی‌شود و راه چاره مذاکره است؛ سانی کرلئونه باور دارد تنها راه حفظِ برتری شاخ‌وشانه کشیدن است؛ و البته مایکل کرلئونه ‌که آمیزه‌ای است از قدرت و صبر و دست‌آخر اوست که از امنیت خانواده محافظت می‌کند. ماریو پوزو چگونه حماسه و شرارت و اخلاق و سیاست را در این داستان کنار یکدیگر ترسیم کرد؟
جاناتان فریدلند،گاردین — پدرخواندۀ ماریو پوزو کارکردی شبیه به داستان‌های کتاب مقدس یا قصه‌های پریان پیدا کرده است؛ بدل شده است به روایتی بنیادین که عمیقاً در روان جمعی جای گرفته است و به‌کرات در فضاهایی بسیار متفاوت بازسازی می‌شود و از آن اقتباس می‌کنند. تنۀ اصلی داستان، بدون درنظرگرفتن شاخ‌وبرگ‌ها، جانشینیِ ناخواسته است: وارث تاج‌وتختی که می‌خواهد از سرنوشت خود بگریزد. پوزو می‌نویسد: «مایکل نمی‌خواست خودش را درگیر این مناسبات بکند؛ می‌خواست خودش زمام زندگی‌اش را در دست بگیرد». اگر نخستین فصل سریال تاج را ببینید، خیلی زود می‌فهمید که روایت پدرخوانده است که دارد آشکار می‌شود: الیزابتی جوان که ناخواسته وارث تاج‌وتخت شد و مثل مایکل کُرلئونه «تا پایان بحران نتوانست از خانواده‌اش ببُرد». مایکل، پسر رئیس مافیا، دُن کُرلئونه، شاهزاده‌ای مثالی است که نمی‌تواند آزاد باشد و سرانجام به‌واسطۀ وظیفه‌اش تغییر می‌کند و سخت‌دل می‌شود. اما پدرخوانده الگویی است که آن سوی قلمروِ هنر هم وجود دارد. هرکه در سیاست کار کرده باشد تصدیق خواهد کرد که این داستان برای نامزدهای انتخاباتی، مشاورانشان، و آن‌هایی که به تماشایشان می‌نشینند متنی ضروری است و به‌خاطر درس‌های بی‌زمان‌ومکانش دربارۀ قدرت و اقتدار تحسین شده است؛ دربارۀ اینکه چه زمانی باید از قدرت و اقتدار خود دفاع کرد، و کی باید خویشتن‌دار بود. چه بسیارند مشاوران تندگویی که -در وست‌مینستر یا واشنگتن- در تیم کارزار یا دور میز کابینه، حلقه‌رابط ضعیفی مثل فردو، پسر میانی کُرلئونه، را می‌شناسند یا تهدیدی درحال‌ظهور را تشخیص می‌دهند که باید مثل مُو گرین با او رفتار کرد. سیاست‌مداری بریتانیایی را سراغ‌ دارم که همۀ کارمندان جدید را با مثال آمریگو بوناسرا آموزش می‌دهد، مأمور کفن‌ودفنی که داستان با او شروع می‌شود. نتیجۀ اخلاقی داستان او این است که از هرکس تقاضای آن مقدار لطف و مساعدتی را باید داشت که می‌تواند انجامش بدهد و خوب هم انجامش می‌دهد.
استفاده از پدرخوانده به‌مثابۀ کتابچۀ راهنمای سیاسی در سال 2009 به اوج خود رسید، هنگامی که دو تحلیلگر سیاست خارجی ایالات متحده کتابچه‌ای را منتشر کردند به نام آموزۀ پدرخوانده 1 . این کتابچه در پایان نخستین دهۀ طوفانی قرن بیست‌ویکم نوشته شد؛ دوران «جنگ با ترور» و درگیری‌های عراق و افغانستان. جان سی. هالزمن و ای. وس. میچل در این کتابچه می‌گویند ایالات متحده پس از یازدهم سپتامبر با گزینشی روبه‌رو شد شبیه به گزینشی که خانوادۀ کُرلئونه، پس از تیراندازی به دُن، با آن روبه‌رو بود، هنگامی که قدرتش در میان خاندان‌های خلافکار رقیب در دنیایی ناآشنا و خطرناک به محاق می‌رفت. مؤلفان شرح می‌دهند که یک دسته نهادباوران لیبرال‌اند که سرمشقشان برادرخوانده تام هاگن است. آن‌ها بر این باورند که نظم قدیم به قوت خود باقی است و چارۀ کارْ مذاکره است. در مقابلشان، تندرو‌های نئومحافظه‌کاری هستند که مثل پسر بزرگ‌تر، سانی کُرلئونه، معتقدند که تنها راه حفظ برتری خود در این چشم‌انداز جدید قدرت‌نمایی همه‌جانبه است. در آخر، واقع‌گرایان‌اند که، درست مثل مایکل، می‌فهمند که تنها آمیزه‌ای از به‌کارگیری عاقلانۀ قدرت و تدبیر بُردبارانه موجب امنیتی بادوام خواهد بود. حتی اگر این شباهت یا قیاس را نپذیرید، نمی‌توانید منکر این واقعیت شوید که تنها یک داستان فوق‌العاده می‌تواند، چهار دهه پس از نشر، مبنای تک‌نگاری‌ای در باب سیاست خارجی شود.
اگر روراست باشیم، می‌پذیریم که عمدۀ دوام این علاقه، بیشتر مرهون فیلم است تا کتاب. درواقع، هالزمن و میچل بیشتر به «داستان حماسی کاپولا» ارجاع می‌دهند و نامی از پوزو نمی‌برند، و این اشتباهی است رایج. خیلی از طرفداران پدرخوانده هم که فرق آل نری‌ها و پاولی گاتو‌ها را می‌دانند، هرگز کتاب را نخواهندخواند. اینجا یک پرسش مطرح می‌شود: اگر «پدرخواندۀ» مارلُن براندو و آل پاچینو اثری است جاودانی، پس چرا کتاب را هنوز چاپ می‌کنند؟ چرا پس از نیم‌قرن هنوز اعتبار دارد؟
ایراداتی در کتاب هست، از جمله ایرادی که شاید هنگام اولین چاپ کتاب در سال 1969 غیرعادی به نظر نمی‌رسیده است. کتاب آن‌قدر زن‌ستیز است که آدم شاخ در می‌آورد. زنی در کتاب نیست که یکی از این سه نباشد: 1. ستارۀ سینما، 2. مامان یا همان دلبرکی بی‌سروصدا، 3. عاشقی شیدا که همان عروس بی‌نهایت باگذشت است.
هیچ‌جا این ویژگی مردسالارانه آشکارتر از آنجا نیست که داستان دور می‌زند تا «نقص» زنانۀ لوسی منچینی، معشوقۀ قبلی سانی، را توضیح بدهد، صحنه‌ای که برای بسیاری از خوانندگان زننده است: دوست‌پسر دکترِ لوسی و جراحش پیش از عمل ترمیم با هم تبادل نظر می‌کنند که کدام شکل و قیافۀ جدید، بیشترین لذت را به سانی، نه به لوسی، می‌دهد.
موارد مشابهی هم هست که حساسیت‌های نژادی عصر ما را برمی‌انگیزد. اما اگر چنین معایبی را برتافته‌ایم، تاحدی بخاطر آن کیفیتی است که متخصصان سیاست خارجی در این کتاب یافته‌اند: این رمان بی‌شک یک حماسه است. کتاب به نُه «کتاب» تقسیم می‌شود: ویژگی رایج کتاب‌های پرفروش آن دوره، اما در این مورد چنین فرمی شایسته به نظر می‌رسد. زیرا مقیاس داستان‌گویی بسیار وسیع است. پدرخوانده قصۀ نیم‌قرن است از سیسیل تا نیویورک و هالیوود و لاس‌وگاس و بازگشت به سیسیل: چرخه‌ای حماسی.
بخشی از این تأثیر ناشی از امکانی است که پوزو داشته و کاپولا نداشته است. نویسنده می‌تواند برای همۀ شخصیت‌ها، نه فقط شخصیت‌های اصلی فیلم، پیشینه‌ای داستانی به دست ‌دهد. حتی کاپیتان مک‌کلاسکی، مأمور فاسد ادارۀ پلیس نیویورک که دندان‌های مایکل را خُرد می‌کند و بعداً تاوان سنگینی پس می‌دهد، تربیت خاص خود را دارد و به‌عنوان فرزند و نوۀ مأموران پلیسی ظاهر می‌شود که او را بزرگ کرده بودند تا فساد را جزئی از نظم طبیعی ببیند. پدرخوانده سفری است به دور جهان زیرین 2 ، و پوزو نقش «ویرژیل» 3  را دارد.
این رمان، در ژانرِ داستانیِ دیگری، نیز اثری کلاسیک شده است: داستان مهاجرت. ویتو تازه‌واردی است که بیست‌وچهارساعته زحمت می‌کشد تا جاپایش را در وطن جدیدش محکم کند، درحالی‌که بعداً پسر مرفه‌تر و تحصیلکرده‌ترش آرزو دارد که مثل یک فرد بومی بتواند پیشرفت کند. مایکل رؤیای همگونی با جامعۀ جدید را دارد. او با واسپِ 4 ترکه‌ایِ زیبایی ازدواج می‌کند که خانواده‌اش اصالتاً از نیوانگلندی‌های می‌فلاور هستند. یونیفرم ارتش ایالات متحده را می‌پوشد. اصرار دارد که «فرزندانش در دنیایی متفاوت رشد کنند و دکتر و هنرمند و دانشمند شوند؛ دولتمرد، رئیس‌جمهور؛ اصلاً هرچه».
طبعاً این آرزوها با پافشاری نسل سنت‌گذار بر سنتی که حیات‌بخش آن نسل است، در تقابل قرار می‌گیرد. دُن کُرلئونه و همسرش و اقرانشان در آمریکا زندگی می‌کنند، اما متعلق به آن نیستند. هنوز خود را ایتالیایی می‌دانند و از دیدن اینکه کشور جدید، فرزندانشان را در خود می‌بلعد دچار اندوه فقدان می‌شوند. چون خانواده‌ای خلاف‌کارند، این نوستالژی و احترام به آداب و سنن به‌طرقِ نامتعارفی بروز می‌کند. پیتر کلمنزا، که به سانی تعلیم نبرد می‌دهد، شاهد این مدعاست: «سانی علاقه‌ای به فوت‌وفن ایتالیایی نداشت؛ خیلی آمریکازده شده بود. سلاح ساده و مستقیم و غیرشخصی آنگلوساکسونی رو ترجیح می‌داد، و این کلمنزا را ناراحت می‌کرد». این صدای همۀ نسل‌های مهاجری است که نگران فراموشی راه‌ورسم‌های قدیم‌اند.
تازه می‌رسیم به انحراف رمان از هنجار قصه‌های مهاجرت: به‌خصوص در فرهنگ مردم‌پسند آمریکایی نقش مهاجر این است که به کشور جدیدش عشق بوزد و از آن حظ کند، اما دُن کُرلئونه حاضر نیست از این نسخه پیروی کند. برعکس، هیچ احترامی برای آمریکا قائل نیست و آن را عملاً تحقیر می‌کند. در یک تکۀ تکان‌دهنده، پوزو به ما می‌گوید که کُرلئونه به‌عنوان کسی که دستش توی بازار سیاه است از جنگ علیه هیتلر سود می‌برد؛ او به مردان جوان کمک می‌کند که قبل از معاینات پزشکی سربازی دارو مصرف کنند تا فاقد صلاحیت لازم برای خدمت تشخیصشان دهند؛ او متعجب و عصبانی می‌شود از اینکه بفهمد افراد تحت‌الحمایه‌اش داوطلبانه می‌خواهند یونیفرم‌پوشیده به کشورشان خدمت کنند.
پوزو، که خودش فرزند مهاجرانی ایتالیایی است، باید خیلی جرئت به خرج داده باشد که اقلیتشان را از این زاویه نشان داده است: بسیار دور از کهن‌الگوی تازه‌وارد سپاسگزاری که با دیدن مجسمۀ آزادی صلیب می‌کشد. بله، شاید تاوان گناهان پدر را پسر می‌دهد؛ مایکل هم درست مثل پوزو می‌کوشد جنگ را ببرد. ممکن است در دفاع از کُرلئونه‌ها بگویید که آن‌ها تجسم ارزش‌های آمریکایی و حتی شاید رؤیای آمریکایی‌اند: آن‌ها با سختکوشی و سعی و اراده ثروتی به هم می‌زنند، و همیشه خانواده برایشان اولویت دارد.
تا حدی همین است که پدرخوانده را رمانی چنین استثنایی و موفق کرده است. چیزی نمانده خواننده به ساحتی از اخلاق اعتقاد پیدا کند که در آن یک رئیس مافیا، که جان افراد بسیاری را گرفته، درعین‌حال مردی شدیداً اخلاقی است. این تنش تضمین می‌کند که پدرخوانده تنها یک رمان پرفروش گیرا نیست. رمانی است پر از ظرائف و سایه‌روشن‌های دورازانتظار. افسانه‌ای کلاسیک از آمریکای قرن بیستم، از پدران و پسران، از شهوت و ثروت و جاه‌طلبی، که تا زمانی که مردم مسحور خانواده و قدرت‌اند خوانده خواهد شد.
پی‌نوشت‌ها:
• این مطلب را جاناتان فریدلند نوشته و در تاریخ 31 اکتبر 2020 با عنوان «The Godfather: how the Mafia blockbuster became a political handbook» در وب‌سایت گاردین منتشر شده است. وب‌سایت ترجمان آن را در تاریخ 16 آذر 1399 با عنوان «پدرخوانده‌ها خوب می‌دانند بازی را چگونه ببرند» و ترجمۀ پدرام شهبازی منتشر کرده است.
•• جاناتان فریدلند (Jonathan Freedland) روزنامه‌نگار گاردین و مرورنویس نیویورک ریویو آو بوکس است. او همچنین پادکست «دید بلند» را برای رادیو چهار بی‌بی‌سی می‌سازد. فریلند کتاب‌هایش را با نام مستعار سم بورن می‌نویسد. قتل رئیس‌جمهور ( To Kill the President ) محبوب‌ترین کتاب اوست.
[1] The Godfather Doctrine
[2] Underworld: جهان مردگان، جهان تبهکاران و جنایتکاران [فرهنگ معاصر هزاره].
[3] راهنمای دانته در دوزخ و برزخ در کتاب کمدی الهی [مترجم].
[4] White Anglo-Saxon Protestant: پروتستان آنگلوساکسون سفیدپوست [مترجم].

لینک کوتاه:
https://www.payameazari.ir/Fa/News/292722/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

پیدا شدن بقایای 3 جوان مفقود شده در دامنه کوه سبلان

دومین پیروزی بسکتبالیست‌های مهابادی مقابل نماینده ایلام

قدردانی مردم تکاب از پاسخ قاطع سپاه پاسداران

لزوم توجه به محیط زیست

پیکر طلبه جهادگر و مردمی بر روی شانه‌های مردم در خوی

مسئولان به فکر حل مشکلات معیشتی مردم باشند

خدمات رسانی به سیل‌زدگان با همیاری تمامی نهادها و سازمان‌ها انجام می‌شود

سرپرست استقلال: مشکل تیم ما مالی است

(ویدئو) «پدر مهربان»، آهنگی برای تقدیر از کیم جونگ اون

استان اردبیل نیازمند احداث 814 کیلومتر بزرگراه است

تشدید برخورد با افزایش دهندگان خودسرانه قیمت کالا و خدمات در اردبیل

احداث 3 هزار و 180 واحد طرح نهضت ملی مسکن در اردبیل

پیدا شدن بقایای 3 جوان مفقود شده در ییلاقات سامانلو مشگین‌شهر

یک هزار و 257 واحد مسکونی به مددجویان کمیته امداد آذربایجان شرقی تحویل شد

برد تیم فوتبال نساجی در برابر تراکتور سازی تبریز

خواجه‌گیری: رابطه خوبی با نکونام دارم

رئیس ستاد انتخابات استان اردبیل: آماده برگزاری دور دوم انتخابات هستیم

برخورد با افزایش خودسرانه قیمت کالا و خدمات در اردبیل

بسکتبالیست‌های مهابادی نماینده ایلام را هم از پیش رو برداشتند

عامل ایجاد تنش قومیتی در ورزشگاه ارومیه دستگیر شد

بازگشایی محور کنارک- زرآباد به همت بسیج سازندگی+ فیلم

مشت های گره کرده نکونام و اعتراض کادر فنی حریف/ تشویق هر دو تیم!

کاسمیرو: آنچلوتی وقتی فهمید رئال مادرید را ترک می‌کنم گریه کرد

سورپرایز ملیکا رسولی، دختر کاراته‌کای زنجانی برای علی دایی/ ویدئو

حمایت نمازگزاران اردبیلی از عملیات پهپادی موشکی «وعده صادق»

پیش‌بینی هوای ابری توام با رگبار باران برای اردبیل

جنازه 3 جوان مفقودشده در سبلان پیدا شد

عملیات وعده صادق غرور مسلمانان جهان را احیا کرد

رسالت سپاه، حفظ انقلاب اسلامی است

برگزاری المپیاد‌های علمی دانش آموزان در تبریز

لیگ برتر فوتبال / نساجی با عبور از تراکتور امیدوار شد

تشییع پیکر مادر شهید دوران دفاع مقدس در سراب

نساجی فاتح جنگ هواپیماداران! برگشت قائمشهر به لیگ

ترفندهای تمیزکاری خانگی

تداوم طرح مایه‌کوبی دام‌های سبک در مهاباد

تقدیر از عملیات مقتدرانه سپاه

عملیات وعده صادق با الهام از شهدا

انتقام سخت گرفته نشده است

برخورد موتورسیکلت با تیر برق جان دو جوان سردشتی را گرفت

آزمون مرحله دوم المپیاد‌های علمی دانش آموزان در تبریز

به اسرائیل می‌گوییم هر چقدر بیشتر تکان بخوری میخ بیشتری به بدنت فرو خواهد رفت

برگزاری راهپیمایی حمایت از عملیات وعده صادق در خوی و سلماس

عملیات وعده صادق هیمنه پوشالی رژیم صهیونیستی را درهم شکست

دستگیری عامل ایجاد تنش قومیتی در ورزشگاه 3 هزار نفری ارومیه

رونق بازار مهاباد با حضور مسافران و گردشگران

کنایه متس هوملس به حذف تیم‌های لیگ برتری: خوب درو کردیم، دوستان کشاورز من!

تساوی نساجی و تراکتور در 45 دقیقه نخست

نصرتی در دومین تجربه سرمربیگری تراکتور

پیام تسلیت مدیرکل بنیادآذربایجان غربی در پی درگذشت همکار خادم الشهدا حجت الاسلام «مصطفی حاجی حسینلو»

محبت کردنشون خیلی جالبه