پیام آذری
زندانیانی در حسرت آزادی؛
انسان هایی که اسیر بازی زمانه می شوند/کابوسی همچون میله های زندان
يکشنبه 29 ارديبهشت 1398 - 10:25:09
خبرگزاری مهر - شرقی
پیام آذری - تبریز- بازی روزگار را شاید بتوان بهترین عنوانی دانست که زندانیان جرائم غیرعمد پس از سال ها ‏‏زندگی آبرومندانه، خود را اسیر آن می بینند. ‏

خبرگزاری مهر ، گروه استان‌ها- فائزه زنجانی: ‎ ‎از دار دنیا فقط همین دار قالی را داشتم که آن هم به من ‏وفا نکرد تا دست آخر پس از 25 سال روز و شب چشم دوختن به تار و پودهای قالی و سر و کله زدن ‏با کاردک و قلاب و قیچی و سر و کار داشتن با مشتری و دلال، سهمم تنها چک‌های برگشتی و سفره ‏خالی و میله‌های زندان باشد.‌
اینها را مردی می‌گوید که پرونده در دستانم، سن و سالش را 48 نشان می‌دهد اما غم نگاهش، ‏حکایت از عددی دیگر دارد. انگار 10 ماهی که در زندان به سر برده، 10 ها سال بر سنش افزوده است. ‏
صمد یکی از 530 زندانی جرایم غیرعمد استان آذربایجان شرقی است که به دلیل مشکلات بازار و مسائل مالی، چند ماهی می‌شود که به جای بودن در کنار خانواده، شب و روز خود را در زندان سپری می‌کند.
برای هماهنگی به منظور صحبتی هر چند کوتاه با برخی زندانیان جرایم غیرعمد و نشستن پای حرف دلشان، وارد ستاد دیه استان می‌شوم تا در ابتدا از چگونگی کمک ستاد دیه استان به این زندانیان آگاه ‏شوم و سپس با هماهنگی ستاد، قصه چند نفر از این زندانیان را از زبان خودشان بشنوم.‌
تحقیقاتی همه جانبه پیرامون وضع مالی زندانی
با فرزاد آقایی، مسئول روابط عمومی ستاد دیه استان هم صحبت می‌شوم و در خصوص نحوه کسب ‏اطمینان از وضعیت مالی زندانیان جرایم غیرعمد می پرسم . می‌گوید: زمانی که پرونده زندانیان به ستاد دیه استان ارجاع داده می‌شود، تیمی برای تحقیق در خصوص وضعیت مالی زندانی و دارایی‌های ‏وی تشکیل می‌شود چرا که ستاد دیه استان بر روی اعتماد مردم حساسیت بالایی دارد.‏
ستاد دیه، بدهی‌های این افراد را به شکل کامل پرداخت نمی‌کند بلکه پس از ‏موافقت با دادخواست اعسار و تقسیط این زندانیان، بدهی آنان قسط بندی شده و ستاد دیه تنها پیش قسط ‏و اقساط معوقه را پرداخت می‌کند وی می‌گوید: البته ستاد دیه، بدهی‌های این افراد را به شکل کامل پرداخت نمی‌کند بلکه پس از ‏موافقت با دادخواست اعسار و تقسیط این زندانیان، بدهی آنان قسط بندی شده و ستاد دیه تنها پیش قسط ‏و اقساط معوقه را پرداخت می‌کند تا مابقی مبلغ را خود زندانی پس از آزادی پرداخت کند. ‏
در حین توضیحاتش، حجم بالایی از پرونده‌های صورتی رنگی را که بعداً می‌گوید پرونده‌های ‏زندانیان است، در دست گرفته و تک به تک ورق می‌زند و گاه پرونده‌ای را از دسته پرونده‌ها جدا ‏کرده و کنار می‌گذارد و دست آخر با اتمام حرف‌هایش، پرونده‌ای را به طرفم می‌گیرد تا صاحب ‏پرونده، بشود صاحب قصه گزارشم ‬ و دیداری با او در زندان تبریز داشته باشم.
زندان سرنوشت کارگر ساده قالیبافی
صمد متولد سال 1350، زندانی از مرداد ماه سال 97، کارگر ساده قالیبافی است و مبلغ بدهی اش 39 ‏میلیون تومان. از خواندن پرونده‌اش همین‌ها دستگیرم می‌شود اما خودش که می‌آید و روبرویم می‌نشیند با یک نگاهی به چهره شکسته‌اش می‌توانم قصه پرغصه ساعات و دقایقی که در زندان و دور از ‏همسر و سه فرزندش گذرانده را در ذهن تداعی کنم.‏
از وقتی 22 یا 23 سال داشته شروع کرده است به گره زدن رج های قالی اش اما به خیال خودش هم ‏نمی رسیده که تار و پود زندگی اش حال پس از گذشت 25 سال اینگونه از هم خواهد پاشید.‏
کارگر ساده قالیبافی بودم و زندگی ساده ای در کنار همسر و دو پسر و تک دخترم داشتم، از همان ابتدا ‏درآمد قالیبافی شاید کم بود و به زور می‌توانست کفاف زندگی ساده مان را بدهد اما بالاخره هر چه که ‏بود یک زندگی شرافتمندانه بود و خانه‌ای با گرمای محبت اعضایش. هیچگاه فکر نمی‌کردم چرخ ‏زندگی برایم این گونه بچرخد و پس از سال‌ها زندگی آبرومندانه، روی دیگرش را نشانم دهد.‏
‏ تک تک کلمات را با اندوهی از عمق وجود ادا می‌کند و سکوت می‌کند شاید به یاد دختری که به تازگی نامزد کرده است و یا پسر هفت ساله‌ای که به گفته صمد، در نبود پدر، بی تابی می‌کند و یا شاید ‏به یاد پسری که برای امتحانات کلاس هشتم آماده می‌شود با امید برای آزادی پدر.‏
چک‌هایی که تک به تک برگشت می‌خورد
‏ صمد‬ می‌گوید: تغییر وضعیت و رکود بازار سریع‌تر از آن چیزی رخ داد که فکرش را می‌کردم، چک‌هایی که در قبال خرید نخ و پشم و کرک داده بودم، تک به تک برگشت خورد. از طرفی 25 سال پشت ‏دار قالی نشستن، انسان را دچار خیلی بیماری‌ها می‌کند، این آخری باعث شد چند ماهی حتی نتوانم دست به دار قالی ببرم و حال باید با مشتریانی روبرو می‌شدم که به دنبال کار تمام شده به منزل می‌آمدند و وقتی با قالی ناقص روبرو می‌شدند، طلب بیعانه پرداختی را می‌کردند.‏
نگران وضع خانواده اش است، می‌گوید: تمام زندگی ام را سخت کار کردم و هیچوقت نگذاشتم خانواده ام دلهره کار من و قرض‌هایم را داشته باشند اما حالا ورق برگشته.

همسرش به دلیل نداشتن اجاره بها، خانه امیدشان را خالی کرده ‏و به همراه اسباب و اثاثیه راهی خانه پدرش شده و طبق اعلام مسئول تحقیقات ستاد دیه، خانواده در ‏وضعیت معیشتی بسیار بدی زندگی می‌کنند با گریزی به پرونده‌اش متوجه می‌شوم همسرش به دلیل نداشتن اجاره بها، خانه امیدشان را خالی کرده ‏و به همراه اسباب و اثاثیه راهی خانه پدرش شده و طبق اعلام مسئول تحقیقات ستاد دیه، خانواده در ‏وضعیت معیشتی بسیار بدی زندگی می‌کنند هر چند از صحبت‌های صمد معلوم است که اینها را به وی نگفته‌اند تا نکند ته دلش بیشتر و بیشتر خالی شود و روزهای زندان سخت‌تر و سخت‌تر بگذرد.‌
نمیدانم چه زمانی بدهی‌هایم رسید به 39 میلیون، 39 میلیون برایم رقم بالایی است؛ دارایی خاصی هم ‏ندارم. فقط به این امید زندگی می‌کنم که موقعیت بیرون آمدنم از زندان فراهم شود تا دوباره چند برابر ‏گذشته وقت بگذرانم پای قالی و بدهی‌هایم را تک به تک تسویه کنم.‏
اینها را می‌گوید و ناگهان لبخند تلخی به لبش می‌آید. «دخترم نامزد است، باید فکر جهیزیه او هم ‏باشم.»‏
زنی که‎ ‎مردانه پشت شوهرش می‌ایستد
زنش دیابت دارد و حالا که به همراه فرزندانش به خانواده پدری رفته، به خاطر فوت پدرش باید ‏پاسخگوی مادر مریض خود هم باشد. هر چند بیماری خود و مادر، فکر جهیزیه دختر، خرج مدرسه ‏پسر بزرگ و بهانه گیری های پسر هفت ساله نگذاشته از یاد شوهرش غافل باشد و حالا مقداری از ‏یارانه خانواده را به عنوان تنها منبع درآمدی کنار می‌گذارد و هر ماه برای کاهش بدهی‌های صمد به یکی از طلبکارانش می‌پردازد.‏
به چهره صمد دقیق‌تر که می‌شوم، مردی را می بی نم که 48 سال با شرافت زندگی کرده، قالی‌هایی با ‏طرح و نقش نگارین تحویل مشتری داده، با سختی‌های زندگی کنار آمده، با خوب و بد روزگار ساخته ‏اما حالا زندگی روی بدش را به او نشان داده است.‏
‏ اما حالا صمد به همراه 530 زندانی جرایم غیرعمد چشم انتظار مردمی است که همواره در سختی‌ها ‏و مشکلات پشت یکدیگر بوده و خواهند بود، مردمی که بارها ثابت کرده‌اند دلشان برای یکدیگر می تپد و در روزهای سخت یاریگر برادران خود هستند.‏
حساب شماره 0104444440004 و شماره کارت 6037691990056160 بانک صادرات منتظر رقم‌هایی ‏هرچند ناچیز و کوچک است، رقم‌هایی که برای من و تو شاید نتواند کارساز باشد اما می‌تواند گره‌ی ‏بزرگ از کار چندین خانواده باز کند تا 29 اردیبهشت امسال، شانزدهمین گلریزان تبریز به جشن ‏بزرگی برای زندانیان و خانواده‌هایشان و مهم‌تر از آنان، حال‬ خوب‬ دل من و تو تبدیل شود. ‏

http://www.Azari-Online.ir/fa/News/142858/انسان-هایی-که-اسیر-بازی-زمانه-می-شوند-کابوسی-همچون-میله-های-زندان
بستن   چاپ